کار ، استعداد و آموزش






عوامل بسیار زیادی در یافتن یک شغل و موفقیت در آن ، مؤثرند. دو عامل اساسی در میان این عوامل ، آموزش و استعداد هستند که در صورتی که در برنامه ریزی های فردی و اجتماعی به آنها بی توجه باشیم ، زیان های زیادی را متوجه جامعه و اعضای آن کرده ایم و از سوی دیگر ، در منابع انسانی جامعه (به عنوان مهم ترین سرمایه آن) نیز اتلاف صورت گرفته است. در این نوشته، نگاهی کوتاه به رابطه : استعداد ، آموزش و اشتغال خواهیم داشت و تأکید می کنیم که این ، نگاه مختصر است و بحث درباره این موضوع ، بسیار گسترده تر و نیازمند مباحث جامع تر است.

استعداد

درباره استعداد و مفهوم آن می توان با نگاهی به منابع مختلف به تعاریف متعددی دست یافت. ما نیز در این جا برای آغاز بحث به تعریف این مفهوم به عنوان یکی از مفاهیم اساسی مطرح در این مقاله ، اشاره می کنیم. فرانک برونو ، استعداد را «توانایی بهره بری فوری از آموزش ، تعلیم یا تجربه در یک محدوده مشخص از عملکرد»1 می داند. شفیع آبادی نیز استعداد را «توانایی بالقوه ای که فرد را برای انجام دادن کار ، آماده می کند»2 دانسته است.
مقصود از قابلیت یا استعداد ، امکاناتی است که تصویر کلی آن در خلقت هر مخلوقی به صورت بالقوه ، موجود است؛ ولی فعلیت یافتن و یا تحقق تمام یا قسمتی از آن، منوط به حصول فرصت مناسب است. امرِ بالقوه ، چیزی است که ممکن است بر حسب مساعدت و یا عدم مساعدت شرایط ، فعلیت پیدا کند یا نکند و در صورت فعلیت یافتن ، به تمامی، تحقق یابد یا به طور ناقص و همچنین کیفیت تحقّقش بسته به شرایط ، در موارد مختلف ، متفاوت باشد.3 با نگاهی به مطالب ذکر شده می توانیم این گونه نتیجه گیری نماییم که:
1 . استعداد ، یک توانایی بالقوه است که در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده شده است؛
2 . این توانایی بالقوه برای شکوفایی و بروز خود ، نیازمند شرایط و بستر مناسب است و چه بسا در صورت فراهم نیامدن امکانات و شرایط مناسب ، هرگز بروز نیابد.
3 . می توانیم این توانایی بالقوه را به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسیم کنیم. به این صورت که توانایی های عمومی ، در میان تمام انسان ها مشترک است و البته بسته به اشخاص مختلف ، دارای شدت و ضعف است و توانایی های اختصاصی نیز آنهایی هستند که در بین انسان ها متفاوت و گوناگون اند و همه انسان ها از آن برخوردار نیستند.

آموزش

دومین مفهومی که این مقاله به آن توجه دارد ، مفهوم آموزش (تعلیم و تربیت) است. البته ما در این جا آموزش4 را از زاویه اشتغال و استعداد ، مورد بررسی قرار خواهیم داد.
درباره رابطه تعلیم و تربیت و استعداد ، می توانیم به دو نکته اساسی اشاره نماییم : نکته اوّل ، این است که ترتیب ، خود ، ابزاری است برای رشد و شکوفایی استعدادها. به طور مثال ، در تعریفی از تربیت ، آن را «پرورش دادن ، یعنی به فعلیت درآوردن استعدادهای بالقوه و درونی در یک شخص»5 بیان کرده اند ، به طوری که با مراجعه و مطالعه اهداف نهاد «آموزش» در جهان ، متوجه خواهیم شد که یکی از اهداف اساسی در همه نظام های آموزش و پرورش ، همانا رشد و شکوفایی استعدادهای فراگیران است.
از سوی دیگر ، نظام تعلیم و تربیت در هر جامعه ای ، تربیت کننده نیروی انسانی6 مناسب مورد نیاز بخش های مختلف جامعه است و یکی از مهم ترین ابعاد و انواع برنامه ریزی آموزش در هر سازمانی ، برنامه ریزی نیروی انسانی7 است که شامل: برنامه ریزی برای تربیت عموم کارکنان ، اعم از کارگران نیمه ماهر تا کاردان ها ، مهندسان ، دکترها ، معلّمان ، استادان و سایر متخصصان است. بنا بر این ، ملاحظه می شود که برنامه ریزی نیروی انسانی، مستقیما با برنامه ریزی اقتصادی در ارتباط است؛ زیرا هدف آن ، تربیت افرادی است که باید چرخ های اقتصاد کشور را به حرکت درآورند.8
این نکته نیز بر همه روشن است که یکی از اساسی ترین انتظارات خانواده ها و دانش آموزان از نظام آموزشی در هر جامعه ، کسب آمادگی های لازم برای یافتن یک شغل مناسب در آینده است.
البته آموزش و پرورش، دارای ابعاد بسیار متفاوتی است و نقش بسیار زیادی در توسعه فردی و اجتماعی ایفا می کند، به طوری که بخش گسترده ای از ابعاد و اثرات آن را نمی توان به آسانی اندازه گیری کرد؛ اما به هرحال ، یکی از انتظارات اساسی از نظام آموزش و پرورش ، تربیت افرادی است که بتوانند در آینده ، با بر عهده گرفتن مشاغل و حرفه های مختلف اجتماعی ، چرخ های جامعه را به گردش درآورند.
به طوری کلی، آموزش های مربوط به اشتغال را می توان به دو دسته اساسی : 1)آموزش های پیش از خدمت (اشتغال)9 و 2) آموزش های ضمن خدمت10 تقسیم کرد. آموزش های پیش از خدمت به آموزش هایی گفته می شود که یک نفر ، پیش از عهده دار شدن یک شغل ، آنها را فرا می گیرد ، مانند آموزش هایی که در مدرسه و دانشگاه ، یا در دوره های کارآموزی11 به افراد ، داده می شود. هدف از این آموزش ها نیز آماده کردن فرد برای احراز یک شغل بخصوص است.
البته آموزش هایی که در مدرسه و دانشگاه داده می شود ، کمتر جنبه اختصاصی و بیشتر جنبه کلّی دارد و در بیشتر موارد ، فرد را به صورت نظری برای پذیرفتن شغل ، آماده می کند که در این میان باید حساب آموزش های فنی و حرفه ای و یا دوره هایی که به صورت عملی برای پذیرفتن یک شغل درنظر گرفته می شوند (مانند کارآموزی ها) را جدا کرد.
درباره آموزش های ضمن خدمت ، می توان گفت : با توجه به تحولات سریع علوم و تکنولوژی ، دانش و اطلاعات افراد برای پاسخگویی به این پیشرفت سریع ، ناتوان و ناقص است. از این رو ، در دنیای متحوّل امروز ، هیچ کس نمی تواند با تکیه بر آموخته های خود در نظام آموزش رسمی ، سازگاری مناسب با محیط خود داشته باشد. بنا بر این ، بر اساس فلسفه آموزش مستمر ، اطلاعات و دانش انسان باید همواره پویا ، به روز و در حال تکامل باشد و در هر مرحله ای از زندگی باید در کوران جدیدترین یافته ها و اطلاعات مربوط به حرفه و زندگی اش قرار گیرد12 و هدف آن ، تجهیز نیروی انسانی شاغل در سازمان ها به دانش ها و مهارت های جدید و مورد نیاز است.

تفاوت های دو نوع آموزش

بین آموزش های ضمن خدمت و آموزش های پیش از خدمت ، تفاوت هایی وجود دارد که بارزترین های آنها را می توان به صورت زیر بیان کرد:
در آموزش های ضمن خدمت ، برخلاف آموزش و پرورش کلاسیک(رسمی) ، با بزرگ سالانی سر و کار داریم که به اقتضای نیازهای حرفه ای و شخصی شان ، باید از برخی از دانش ها و مهارت های جدید ، اطلاع یابند. از این رو ، آموزش های ضمن خدمت ، باید نوعی جهتگیری «مشکل گرا» و «کاربردی» داشته باشند. به عبارت دیگر ، لازم است محتوا و شیوه این آموزش ها به نحوی باشد که نیازهای حرفه ای و شخصی افراد و مسائلی را که آنها در محیط کاری و زندگی خویش با آنها درگیرند ، مرتفع سازد.13 در حالی که آموزش های پیش از خدمت ، بیشتر «نظری» و «کلّی» و «موضوع گرا» هستند و در آنها ، فردِ تحت آموزش ، فارغ از مشکلات ، آموزش می بیند.
نکته پایانی که درباره آموزش های حرفه ای باید به آن اشاره کنیم ، این است که این گونه آموزش ها باید به سه بُعد : دانش،14 نگرش15 و مهارت16 ، توجه داشته باشند و این سه بُعد را در هر فردی ، برای پذیرفتن شغل ، به وجود آورند. البته موضوع آموزش های شغلی ، خود ، نیازمند بحث گسترده ای است که در حوصله این نوشته نیست.

رابطه استعداد و آموزش با اشتغال مناسب

حال با توضیح دو مفهوم استعداد و آموزش ، زمان آن رسیده است که رابطه این دو را با هم و با اشتغالِ مناسب ، بیان کنیم.
در یافتن یک شغل مناسب و توفیق و پیشرفت و ارتقا در آن ، عوامل متعددی دخیل هستند که دو عامل اساسی آن ، استعداد و آموزش است و این بدان معناست که یک فرد ، برای پذیرفتن یک شغل و موفقیت یافتن در آن ، از یک طرف، نیازمند آن است که استعداد و توانایی بالقوه را برای انجام دادن آن شغل و حرفه داشته باشد و از سوی دیگر ، دانش ، مهارت و نگرش های مربوط به آن شغل را نیز در دوره های مختلف آموزشی کسب کند. برای روشن تر شدن بحث ، به مثال زیر توجه کنید:
فردی که قرار است معلّم شود ، ضمن آن که باید از توانایی ها و استعداد مناسب برای این حرفه (مانند مهارت های : صحبت کردن ، استدلال کردن ، توضیح دادن و ...) برخوردار باشد ، از سوی دیگر ، باید روش های گوناگون تدریس ، مهارت های ارتباطی ، رهبری و مدیریت کلاس ، ارزشیابی ، برنامه ریزی و ... را نیز در دوره های آموزشی مختلف ، فرا گیرد تا بتواند در حرفه و شغل خود موفق شود. به همین ترتیب ، سایر مشاغل و حرفه ها نیز تابع این قاعده هستند. بدین ترتیب، ضرورتی دیگر در برابر ما قرار می گیرد و آن ، ضرورت شناسایی استعدادها و توانایی های اعضای جامعه و به کارگیری آنها در مسیری درست و مفید است و یکی از نهادهایی که باید به این موضوع بپردازد ، نظام آموزش و پرورش است که باید با توجه به هدف و ماهیت وظایف خود (شکوفایی استعدادها) ، قبل از هر چیز ، به شناسایی استعدادهای فراگیران و دانش آموزان بپردازد و در این راه می تواند از روش ها و ابزارهای گوناگونی بهره جوید که کاربرد آزمون های تراز شده (استاندارد) ، یکی از این شیوه هاست؛ اما باید به این نکته هم توجه داشت که نتایج این آزمون ها زمانی معتبر و قابل استفاده خواهد بود که برای جامعه ما تراز شده باشند و در اجرای آنها به موارد و نکات لازم ، توجه شود.
دومین روش برای ارزیابی استعداد افراد ، مشاهده رفتار و بررسی نمره های درسی و سوابق تحصیلی آنهاست. البته نمره ، نتیجه تلاش و امکانات دانش آموز است و نباید آن را صرفا به استعداد او نسبت داد؛17 ولی با این حال ، یکی از شیوه های سنجش استعداد به شمار می آید.
همچنین به منظور شناسایی استعدادها ، استقرار یک نظام راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی کارآمد در مدارس و نظام آموزش و پرورش ، ضروری است که در آن ، مشاوران و راهنمایان مسلّط و دارای مهارت بتوانند راهنمای دانش آموزان و فراگیران در هدایت به رشته های تحصیلی مناسب با توجه به استعداد و بازار کار باشند. البته نباید از سایر عوامل (مانند : سعی و تلاش ، تناسب نیازهای بازار کار با برنامه ریزی های آموزشی و ...) نیز غافل باشیم و باید همیشه این نکته در ذهن همه اعضای جامعه و بویژه مدیران و سیاست گذاران آن باشد که «مهم ترین سرمایه هر جامعه ، منابع انسانی آن هستند».
شناسایی استعدادها = معرفی مشاغل و راهنمایی افراد = آموزش = اشتغال = آموزش های ضمن خدمت = عملکرد کار و اثر بخشی شغلی .

پی نوشت ها :

1 . فرهنگ توصیفی روان شناسی ، فرانک برونو ، ترجمه: فرزانه طاهری و مهشید پارسایی ، تهران : طرح نو ، 1380 ، ص 31.
2 . مقدّمات راهنمایی و مشاوره ، عبدالله شفیع آبادی ، تهران : دانشگاه پیام نور ، 1381 ، ص 26.
3 . تعلیم و تربیت و مراحل آن ، غلامحسین شکوهی ، مشهد : آستان قدس رضوی ، 1381 ، ص 3.
4. Education
5 . تعلیم و تربیت در اسلام ، مرتضی مطهری ، قم : صدرا ، 1381 ، ص 56.
6. Manpower
7. Man power planning
8 . مبانی برنامه ریزی آموزشی ، یحیی فیوضات ، تهران : ویرایش ، 1380.
9. Pre - Service Education
10. In - service education
11 . کارآموزی (Training) ، یعنی : گسترش نگرش ، دانش و مهارت والگوهای رفتاری مورد نیاز یک فرد برای انجام عملکرد مناسب در یک تکلیف یا شغل معیّن. (روان شناسی پرورشی ، علی اکبر سیف ، تهران : آگاه ، 1381 ، ص 38).
12 . آشنایی با آموزش ضمن خدمت کارکنان ، کورش فتحی ، تهران : اداره کل آموزش ضمن خدمت ، 1373 ، ص 36 و 37.
13 . «پژوهش حین عمل ، رویکردی نو در آموزش ضمن خدمت معلمان» ، سید محمدرضا امام جمعه و محمود سعیدی رضوانی ، فصل نامه تعلیم و تربیت ، سال هجدهم، شماره 4 ، زمستان 1381.
14. Knowledge
15. Attitade
16. Skill
17 . راهنمایی و مشاوره شغلی و تحصیلی ، عبدالله شفیع آبادی ، تهران : سمت ، 1381 ، ص 146.

منبع: www.hawzah.net